معرفی کوتاه:
در شعله های آب رمانی با موضوع دفاع مقدس است از سید مرتضی مردیها که در ۳۷۸ صفحه و توسط انتشارات علم در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسیده است.
سید مرتضی مردیها نویسنده، فیلسوف، رومه نگار و مترجم ایرانی است. او استاد فلسفه و علوم ی دانشگاه علامه طباطبایی بود. مردیها مدیر گروه اندیشه رومه جامعه بود و با رومه های توس و نشاط نیز همکاری داشت. او در فروردین ماه سال ۱۳۸۹ از دانشگاه علامه طباطبایی اخراج شد و در مهرماه ۱۳۹۰ به فرانسه مهاجرت کرد. مردیها هم اکنون در مؤسسه مطالعات پیشرفته ردکلیف مشغول پژوهش است.
جملاتی زیبا از کتاب:
صدای یأس آلود کلاشنیکفی که روز زمین میافتاد، سه بار تکرار شد. هاشم از پشت نخل بیرون خزید. عبّود از سر دیوار جست زد و من هم آرام از پشت بشکه برخاستم. (ص۲۳)
خوشک خوشک ، خسته وار به سمت پل میخزیدیم. حرارت و لحن عبّود مرا کشان کشان به عقب برد و وصلم کرد به آن داستان سراییهای دیگرش. صدا همان صدا بود و سیما همان سیما. صدایی خش دار و گیرا و صورتی سبزه و استخوانی که همیشه دوکشاله عرق از شقیقههایش راه به روی بناگوش میکشید. (ص۶۴)
هر کس شکل و شمایلی دارد و قد و قامتی و لابد گذشتهای و سابقهای. اما الان همه با هماند. درهماند. فرشی با زمینه واحد، اما نقشهای مختلف. یکی اضطراب، یکی اطمینان. یکی بیخیال، یکی خوش خیال. یکی رگ جانش به چای و سیگار بسته، یکی شام و نهار را هم از یاد برده. یکی اشکهای فراق و دلتنگی غربت را هم لابه لای اشکهای مناجات خالی میکند، یک نه این به چشمش اشک میآورد، نه آن. با این همه ، همه رزمندهاند. قیافهها همه ناآراسته، نگران سرنوشت. (ص۸۶)
سایهها به طرف شرق کش میآمد. آهنج تیربار را باز کرده بود و داشت تمیزش میکرد. با حوصله، تمامی سر و سوراخها و گوشه و کنارش را با کهنه آغشته به گازوئیل میشست. و سیگاری کنار لبش. یک پلکش هم نیم بسته، از شکنجه دود سیگار. (ص۱۱۱)
مطالب بیشتر:
کمیک استریپهای شهاب / علی آرمین
درباره این سایت